نظری بر تشکیل دادگاه ویژه مداحان
رسيدگي به جرائم عمومي مداحان در مرجعي استثنايي نميتواند مورد تأييد قرار گيرد چون به زعم سايرين، جدا كردن اين قشر از بقيۀ مردم و محاكمۀ آنها در مرجع استثنايي ممكن است در جهت ملحوظ داشتن تخفيف بيمورد و نقض حقوق عامه شمرده شود.
اما قابل ذكر است كه وجود مرجعي زیر نظر قوه قضائیه یا هیئت امنای آن كه به اعمال خلاف شاءن مداحان و مجموعه خود بپردازد ، مثبت ارزیابی می شود .
نمونه بارز این نوع رسیدگی ها ، رسیدگی های انتظامیپزشکان، مهندسان ، وکلا و غیره تحت اتحادیه یا اداره صنف مربوطه است که در موارد تخلفی یا اعمال خلاف شاءن ، شخص خاطی به مجازات صنفی مقرر مثل محرومیت های موقتی یا دائم شغلی محکوم می شود .
لذا به نظر می رسد به جای اختصاص دادن شعبی خاص جهت رسیدگی به جرائم مداحان ، بهتر است تدابیری جهت نظارت هر چه بیشتر در پذیرش و نحوه فعالیت و اشتغال این قشر که با اعتقادات مردم سر و کار داشته و بعنوان الگوی مذهبی جامعه شناخته می شوند ، اندیشیده شود تا در عین حفظ حرمت و منزلت این شغل شریف ، نظم ، اصول و ضوابط خاصی برای فعالیت آنها تعیین و حاکم شود .
اعاده دادرسی
{jcomments on}اعاده دادرسی در لغت ترکیب اضافی متشکل از دو واژهی «اعاده» و «دادرسی» است. اعاده مصدر باب افعال و از ریشهی «عود» به معنای بازگردانیدن، برگرداندن و کاری را دوباره انجام دادن است.[۱] به رسیدگی قضایی به ادعای طرح شده توسط خواهان با رعایت مقررات قانونی دادرسی گفته میشود.[۲] در اصطلاح به بررسی ماهوی یک دعوای قضاوت شده توسط دادگاه صادر کنندهی حکم، اعاده دادرسی گفته میشود.[۳]
شاهد
{jcomments on}شاهد در لغت به معنی گواه، حاضر و کسی است که امری یا واقعهای را مشاهده کرده باشد[۱] و در اصطلاح به کسی که وقوع جرمی را مشاهده کرده و یا شنیده و بخواهد دربارۀ آن به مقامات صالح قضایی خبر بدهد گواه یا شاهد نامیده میشود.[۲]
شهادت یکی از مهمترین ادلۀ اثبات امر کیفری به شمار میرود. در واقع در بسیاری از موارد کشف جرم و اثبات آن بدون شهادت شاهد امکانپذیر نمیباشد. بنتام میگوید: گواهان چشمها و گوشهای دادگستری میباشند و دستگاه کشف جرم بدون آن کور و کر خواهد ماند.»[۳]
البته مطابق اصل ۱۳۸ قانون اساسی اجبار شخص به ادای شهادت ممنوع است و اتیان سوگند صرفا وظیفهای شرعی و اخلاقی است.
شرایط شاهد
قوانین جزایی ایران از حیث شرایطی که برای شاهد در نظر گرفتهاند به دو دسته قابل تقسیماند: دستهای که شهادت شاهد در آنها موضوعیت دارد و شهادت به عنوان دلیل شرعی مورد استفاده قرار میگیرد و دستهای دیگر که شهادت در آنها طریقت دارد و شهادت امارهای است جهت رسیدن به واقع.[۴]
آشنایی با احکام دادگاهها
چنانچه رأی دادگاه راجع به ماهیت دعوا و قاطع آن به طور جزیی یا کلی باشد، حکم نامیده می شود آراء شامل احکام و قرارها می گردد.
احکام:
چنانچه {jcomments on}رأی دادگاه راجع به ماهیت دعوا و قاطع آن به طور جزیی یا کلی باشد، حکم نامیده می شود. احکام را از جهات مختلف می توان تقسیم بندی کرد:
۱- از حیث اعلام حق سابق و یا تأسیس وضعیت جدید به احکام اعلامی و تأسیس.
۲- از جهت اطلاع واقعی خوانده از جریان دادرسی به احکام حضوری و غیابی.
۳- از حیث قابلیت شکایت عادی به احکام قطعی و غیرقطعی.
۴- از حیث قابلیت فرجام به احکام نهایی و غیر نهایی.
۵- از حیث قابلیت اجراء به احکام لازم الاجراء و غیر لازم الاجراء